آزادی برای مردم

 

 


ما ایرانیها تا خون نبینیم لب به اعتراض نمیگشاییم


چقدر تو این مدت سعی کردم که بلاگرها را به اعتراض علیه خشونتهای پلیس و دخالتهای حکومت در مسائل شخصی شهروندان ایرانی مثل حجاب و نوع پوشش و روابط دختر و پسر مجاب کنم ولی متاسفانه هرکس در دنیای خودش بود و نسبت به احوال هموطنانش بی تفاوت! اینروزها دانشجویان پلی تکنیک و علامه و مازندران و شیراز و تبریز و کرمانشاه و همدان و سیستان و بلوچستان و سایر دانشجویان جای جای ایران کتک میخورند و از تحصیل محروم و راهی" دانشگاه اوین" برای شکنجه و اعتراف اجباری میشوند ولی کسی دم بر نمی آورد. چرا؟ شاید دوباره باید مثل 18 تیر خون ببینیم تا بفهمیم که این بهترین فرزندان ایران زمین برای ما این زجرها را تحمل میکنند. رنجی درست معادل رنج میلیونها زن و پسر ایرانی که اینروزها در خیابان ها تحمل میکنند. گریه آروم دخترکان سوار بر ماشین های گشت پلیس تحریک کننده نبود؟ گریه بچه های کوچکی که مادرانشان را میگرفتند کافی نبود؟ تحقیر و ضرب و شتم بدون محاکمه افراد جلوی چشم همسایگان و پدر و مادر کافی نبود؟ فقط برای اعتراض باید زنی سرتا پا خونی میدیدیم تا نطقمان باز شود! امروز بازهم گشتهای ارشاد بدون توجه به تمام این حرفها مشغول آزار و اذیت مردم بودند و من از این میترسم که این خیز به رخوتی دوباره بیانجامد پس شما را به خدا حالا که بازم موضوعی برای اتحاد در دفاع از حق هموطنانمان و خود و خانواده مان پیدا کردیم تا لغو قانون حجاب و پوشش اجباری و تعهد پلیس و دولتمردان بر پایبندی به قوانین انسانی آرام ننشینید

| Balatarin